این وبلاگ کم و کاستی هایی قطعا دارد.
با نظرات خود به ما کمک کنید!!!!
درضمن عضویت را هم از دست ندهید.ضرر نخواهید کرد.........
با تشکر از شما دوستان عزیز
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
داستان در مورد کودکی حضرت محمد هست . وقتی در نزد دایه خود حلیمه به سر می برد و کاهنانی در صحرا به سراغ حلیمه و حارث می آینده تا در ازای پول این کودک را بگیرند و حلیمه هراسان تصمیم دارد هر طور شده محمد را به مادرش آمنه و پدربزرگش سردار برساند .
اینم یکی دیگه از تازه های نشر . خوشم اومد قشنگ بود نثرش هم ساده است هم ادبی و یک جور پر احساس بعد خود داستانش را هم من نمی دونستم یا نداشتیم و نخوندیم یا من فراموش کرده بودم . چیز ساده کوتاه و دوست داشتنی ای بود به نظر من .